کتاب
کتاب آرمان گرایی و واقع گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نوشتهی علی شریعتمداری، به بررسی نقش دو رویکرد کلان در روابط بینالملل یعنی آرمانگرایی و واقعگرایی میپردازد.
در این پژوهش تلاش شده، به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه ابعاد واقعگرایی و آرمانگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با یکدیگر پیوند خورده است.
پس از جنگ جهانی دوم در برابر مکتب ایدهآلیسم نظریه و مکتب دیگری در روابط بینالملل بوجود آمد که جنگ را پدیدهای ذاتی و کوششی برای کسب قدرت و در نتیجه امری طبیعی میداند و معتقد است که کوشش برای کسب قدرت خودخواهی و مشاجره و ستیزآمیخته با سرشت آدمی نیست. بنابراین جنگ در صحنۀ بینالمللی امری گریزناپذیر است. طبق این نظریه جنگ و ستیز و اختلافات همراه و همیشۀ روابط متقابل کشورها بوده و تنها از راه ایجاد توازن قوا و توازن وحشت و بستن پیمان (یعنی «نظام امنیت دست انتخابی») میتوان اختلافات را محدود و از جنگ تا حدودی جلوگیری نمود و صلحی نسبی در جهان برقرار کرد. به وسیلۀ دیپلماسی و مذاکره نیز میتوان اختلافات را کاهش داد و از طریق سازش به منافع و مصالح ملی دست یافت. طرفداران مکتب بالا را «رئالیست» یا واقعگرا مینامند چون چنان که گفته شد آنها معتقدند که جستجوی نفع شخصی و تلاش برای کسب قدرت و افزایش واعمال آن از واقعیتهای جهان و سیاست بوده و هست. از این رو همیشه کشورها همیشه منافع ملی خود را بالاتر و برتر از همۀ ایده آلها، اصول، موازین اخلاقی و حقوق بینالملل قرار دادهاند وخواهد داد.
رئالیستها، به طور خلاصه، به اصول و عقاید زیر اعتقاد راسخ دارند و و با پا فشارانه از آنها جانبداری میکنند:
۱- قدرت مرکز ثقل و هستۀ اصلی سیاست است و عدم اعتقاد به قدرت در سیاست چونان ناباوری به اصل نیروی جاذبه زمین در علوم است.
۲- قدرت فقط به وسیلۀ قدرت میتوان کنترل و محدود کردو فقط با قدرت میتوان در برابر قدرت ایستاد. بنابراین، در روابط میان کشورها دو اهرم قدرت ملی و توازن قوا اهمیتی سازنده و اساسی دارند.
۳- منافع ملی در صحنۀ بینالمللی راهنما، انگیز و معیار رفتار کشورهاست. بنابراین اعمال و رویه کشورها را میباید ازدیدگاه منافع ملی آنها ارزیابی و توجیه کرد.
۴- بشر هیچگاه طبعی نیکو نداشته و ندارد. برعکس، آدمیان همیشه جویای نفع خود، قدرتطلب، ستیزهجو و خودخواه بودهاند. بنابراین، نظام حکومتی دموکراسی لیبرال (که در آن قدرت در دست مردم است) عامل مؤثری در آرام کردن تنشهای بینالمللی و حفظ صلح نخواهد بود.
۵- سازمان دادن جهان از طریق سازمانهای بینالمللی تأثیر چندانی در حفظ نظم و رفع تشنجات بینالمللی نخواهد داشت. بلکه تنها قدرت است که میتواند با قدرت درآویزد. پس برای صلح میباید همیشه نوعی «توازن قوا» در صحنۀ بینالمللی به وجود آورد. توازنی عامل ثبات و حافظ منافع ملی کشورها در سطح بینالمللی و منطقهای خواهد بود.
در تطبیق این مباحث با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخی معتقدند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تطابق با دو رویکرد آرمانگرایی و واقعگرایی که هر یک از مولفهها و اقتضائات خاص برخوردار است این سوال پیش میآورد که این سیاست از یک بعد، آرمانگرا است چون پیروی از اصول قانون اساسی بر پایهی آرمان خواهی است. برقراری نظام عادلانه بر اساس عدالت و تاکید بر مسئولیتهای فرامرزی امت اسلامی، صدور انقلاب، سیاست نه شرقی و نه غربی، دفاع از حقوق مسلمانان در قبال مستکبران، تلاش درجهت تشکیل امت واحد جهانی و نفی سلطهجویی و سلطه پذیری، گویای آرمانگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
در بخشی از کتاب آرمانگرایی و واقعگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (idealism and realism in foreign policy of the islamic republic of Iran) میخوانیم:
درک ضرورت نظریهپردازی و تئوریسازی برای توجیه تحلیل و توضیح مسائل بینالمللی، موجب تحولات بسیاری در توسعه تئورهای روابط بینالملل شد. البته در دوران گذشته نیز در چین، هند و یونان باستان نیز دربارۀ تبیین ماهیت روابط بینالملل بحثهای صورت گرفته بود. در این مورد میتوان ازآثار مشاهیر دنیای فلسفه چون «افلاطون» و «ارسطو» و «تویسیدید» مورخ بزرگ دوران باستان و کتاب تاریخ جنگ پلوپونزی وی نام برد. گذشته از فلاسفه و مورخان دوران باستان، روابط بینالملل در پی افول سیطره کلیسا و با آغاز دوران دولت کشوری، روابط بینالملل اینبار به نوع دیگری ظهور کرد. به عنوان نمونه «ماکیاولی» در کتاب «شاهزاده» برای توجیه و درک تصمیمگیریها و فن کشورداری، بر ضرورت گسترش علم عاری از شائبه و ارزشهای شخصی تأکید میکند (سیفزاده، ۱۳۷۴: ۳۰).
عدم کفایت مکانیسم موازنه قدرت، پس از جنگ جهانی اول و مشاهده خطرات ناشی از آن، در عمل به ثبوت رسید. در این زمان، همگام با ظهور آمریکا به عنوان قدرت جهانی، نوعی انگیزۀ جدی مطالعات تئوریک بینالمللی ایجاد شد؛ اما این انگیزه به علّت سردرگمیهایی که در سیاست خارجی آمریکا وجود داشت، موجب تأخیر در توسعۀ یک حوزۀ علمی منسجم به نام روابط بینالملل شد. در دوران پس از جنگ جهانی اول نویسندگان برجسته تاریخ دیپلماسی در دو سوی آتلانتیک به جستجوی علل و ریشه منازعات بزرگ پرداختند. در این منازعات از جمله مسائلی که نظر محققینی چون هیز و کوهن را در این منازعات به خود جب نمود، مسئله ایدئولوژیک و احساسی ناسیونالیسم به عنوان قویترین نیروی سیاسی مؤثر در مخاصمات پیشین بود. نوشتههای در زمینههای مختلف روابط بینالملل، و در مورد مسائلی چون اهمیت جنگ، خلع سلاح و امپریالیسم و… به نوشتههای متعددی تدریج تدوین شد. هدف این کوششهای تئوریک به تأمین تحول واقعی سیاستهای خارجی بین قدرتهای بزرگ منحصر میشد (سیفزاده، ۱۳۷۴: ۳۲-۳۳).
به طور کلی میتوان نوشتههای فوق را از لحاظ آموزشی- دانشگاهی به دو دسته مختلف تقسیم کرد:
رهیافت اول، مشتمل بر درسهایی دربارۀ وقایع مستحدثه، و در علوم انسانی به کارگیری متدلوژی اگرچه غیر کمی تمایل داشت تا بدین وسیله به اعتلای تفاهم بینالمللی یاری رساند.
رهیافت دوم، با درسهای مربوط به موضوع حقوق بینالملل نزدیک بود. البته در این رهیافت، هنگام بروز منازعه بین قدرتهای طرفدار وضع موجود و طرفداران تغییر وضع موجود، به تفاوتهای بارز تعهدات رسمی کشور و رفتار واقعی آنها در هنگام نیز توجه میشد. این دو رهیافت موجب پیدایش دو مکتب «واقعگرایی» و «آرمانگرایی» در روابط بینالملل شد. (سیفزاده، ۱۳۷۴: ۳۳).
فهرست مطالب کتاب
بیان مسئله
۱- سؤال اصلی تحقیق
۲- سؤالات فرعی
۳- فرضیه اصلی تحقیق
سوابق پژوهشی موضوع
بیان روش و مراحل انجام کار تحقیق
نتایج علمی قابل پیشبینی از تحقیق
سازماندهی تحقیق
فصل اول: بحث مفهومی ایدهآلیسم و رئالیسم در سیاست خارجی
بحث مفهومی ایدهآلیسم و رئالیسم در سیاست خارجی
واژهشناسی رئالیسم
واژهشناسی ایدهآلیسم
مبانی نظری و متفکران رهیافت ایدهآلیستی
الف- رهیافت ایمانوئل کانت
ب- جان بارکلی
ج- فیخته، هگل و ایدهآلیسم مطلق
د- رهیافت ژان ژاک روسو
اصول و مفروضههای آرمانگرایی
الف- ایدهآلیسم در سیاست خارجی
جنبههای اصلی ایدهآلیسم سیاسی را در چند مورد میتوان مشخص کرد
ب- رئالیسم در سیاست خارجی
نظریههای مختلف رئالیسم
رهیافت رئالیستی و ماهیت انسان
الف- رهیافت نیکولوماکیاولی
ب- رهیافت توماس هابز
تعریفهای مختلف در مورد جایگاه و نقش رئالیسم در روابط خارجی
راینه ولد نیبور
هانس. جی. مورگنتا
جورج کنان (۱۹۶۶)
آرنولد ولفرز
هنری کیسنجر
روبرت اشتروس– هوپه (۱۹۰۳)
ریمون آرون
محورهای اصلی رئالیسم در عرصه روابط بینالملل
۱- دولتگرایی
۲- بقا
۳- خود یاری
ج- رابطه رئالیسم و ایدهآلیسم در سیاست خارجی
۱- دیدگاههای مختلف در مورد رابطه رئالیسم و ایدهآلیسم در سیاست خارجی
الف- تقابل آرمانگرایان و واقعگرایان
مقایسه دیدگاههای ایدهآلیستها و رئالیستها
الف– ایدهآلیستها
ب- رئالیستها
رویکرد رئالیستی و ایدهآلیستی به روابط بینالملل
جمعبندی و نتیجهگیری
فصل دوم: ابعاد نظری و عملی آرمانگرایی و واقعگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
الف- بررسی انطباقپذیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی با مکاتب واقعگرایی و آرمانگرایی
ب- آرمانگرایی و واقعبینی در اندیشه سیاسی رهبران جمهوری اسلامی ایران
ج- ابعاد آرمانگرایی و واقعگرایی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
۱- ابعاد آرمانگرایانه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
۲- ابعاد واقعگرایی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
د – آرمانگرایی و واقعگرایی در دولتهای بعد از انقلاب اسلامی ایران
۱- دولت موقت
۲- در سالهای ۱۳۶۸-۱۳۶۰
۳- در سالهای ریاست جمهوری آقای حجتالسلام اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۷۶- ۱۳۶۸)
۴- دورۀ ریاست جمهوری حجتالاسلام محمد خاتمی (۱۳۸۴-۱۳۶۷)
۵- دورۀ ریاست جمهوری دکتر محمود احمدینژاد (۱۳۸۴- ۱۳۹۲)
۶- دوره ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی (… – ۱۳۹۲)
جمعبندی و نتیجهگیری
فصل سوم: مبانی نظری پیوند دهنده آرمانگرایی و واقعگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
الف- اجتهاد در فقه شیعه
ب- عقلگرایی شیعی
ج- نفش زمان و مکان در فقه شیعه
د– بحث مصلحت در اندیشه شیعه سیاسی شیعه و سیاست خارجی
ه- انعطافپذیری احکام حکومتی
و– حوزه «منطقه الفراغ» و نقش آن در تصمیمگیری در سیاست خارجی
ز- حفظ نظام در اندیشه سیاسی شیعه و نقش آن در تصمیمگیری در سیاست خارجی
قاعدۀ نفی عسر و حرج
قاعدۀ صلح
جمعبندی و نتیجهگیری
منابع
کتاب فارسی
نشریات مجلهها