کتاب توجه انگیزی و تخلیه هیجان نوشتۀ فاطمه صفاری و علیرضا رهبری است. این کتاب را انتشارات دانشبنیان مهر منتشر کرده است.
درباره کتاب توجه انگیزی و تخلیه هیجان
کتاب توجه انگیزی و تخلیه هیجان کتابی است درمورد دانشآموزان مدارس استثنایی ADHD. یکی از مسائل و اهداف آموزشوپرورش در کشورهای درحالتوسعه، توجه به نیازهای دانشآموزانی است که به لحاظ ویژگیهای، جسمی، روانی، ذهنی، اجتماعی و رفتاری دارای کمتوانی بوده و این کمتوانی آموزش ویژه را برای این گروه ضروری میکند.
ازآنجاکه تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان دارای این اختلال هستند؛ در طول سه دهه اخیر حجم چشمگیری از فرضیهپردازیها ابداع روشهای درمانی و پژوهشها به این حوزه اختصاصیافته است تا راهبردهای کنترل و درمان بهینه، آن ابداع و از این طریق از گسترش عوارض آن جلوگیری شود.
در این کتاب سعی شده است از شیوههای توجه انگیزی، تخلیه هیجان، جهت ازبینبردن نشانگان نقص توجه ADHD در دانشآموزان کمتوان ذهنی استفاده شود.
خواندن کتاب توجه انگیزی و تخلیه هیجان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به روانشناسی کودکان و نوجوانان میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
بخشی از کتاب توجه انگیزی و تخلیه هیجان
«مبانی نظری
بارکلی معتقد است که پژوهشهایی که تاکنون در مورد اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی صورتگرفته است بیشتر جنبهٔ توصیفی داشته است که در نهایت ویژگیهای رفتاری شناختی و اجتماعی این کودکان را معرفی کردهاند او اضافه میکند که وجود نظریه یا الگویی سبب شناختی درمورد این اختلال کمک میکند تا پژوهشهای مربوط به اختلال مذکور حول یک موضوع اساسی متمرکز شوند چنین نظریهای باید دارای ویژگیهای زیر باشد.
۱. توضیح دهد که چرا با آنکه والدین و معلمان گزارش میکنند که این کودکان در توجه مشکل دارند؛ ولی درواقع نارسایی توجه مشکل اولیهٔ آنها نیست.
۲. بتواند توضیح بدهد که چه رابطهای بین بازداری رفتاری ضعیف (بیشفعالی – تکانشگری) و همزاد آن یعنی نارسایی توجه وجود دارد؟ اگر این نارسایی را نارسایی توجه ننامیم، پس چـه نامی بر آن بگذاریم؟ چرا مشکل توجه دیرتر از مشکل بیشفعالی تکانشگری ظهور میکند.
۳. باید بتواند رابطهٔ میان نارسایی توجه و بیشفعالی – تکانشگری را با استفاده از مفهوم کارکردهای اجرایی یا فراشناختی توضیح بدهد. این نارساییها چه رابطهای با کارکردهای اجرایی و خودکنترلی دارند؟
۴. باید بتواند میان ادبیات موجود این اختلال و عصب روانشناسی رشدی درخصوص خودگردانی و کارکردهای اجرایی رابطه برقرار کند.
۵ باید ابزاری مفید و علمی بوده و بتواند در پیشبینی پدیدههای جدید در برخی شرایط خاص کمک کند.
بهطورکلی نظریهٔ جدید باید بتواند میان ساختها یا عناصر روابط جدید را پیشبینی کند. آزمون فرضیهها به آزمون نظریه کمک میکند و این کاری است که از عهدۀ کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی بر نمیآید.»